نام هاي مقدس حضرت فاطمه عليها السلام

همانا براي اين نوريّه ي سماويه و مَثَل اعلاي الهيّه ، در آثار تاريخي ، نام هاي بسياري ذكر شده كه هريك از آنها اسرار و حقايقي را در بردارد كه دليل هايي بر عظمت شأن و علوّ مقام آن پاره ي تن مصطفي (صلي الله عليه و آله ) است كه به قدر توانائي ، مختصري از مفصّل آن ذكر مي شود .

1 - فاطمه ( عليها السلام )

فاطمه از مصدر فَطم است كه در لغت عرب به معناي قطع كردن ، بريدن و جدا شدن آمده است ؛ و فاطمه يعني جدا شده از هر بدي .

يونس بن ظبيان از امام جعفر صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند :

براي حضرت فاطمه ( عليها السلام ) در نزد خداوند متعال  نَه اسم وجود دارد :  فاطمه ، صديّقه ، مباركه ، طاهره ، زكيّه ، راضيّه ، مرضيّه ، محدّثه ، و زهراء . آنگاه فرمودند : آيا تفسير كلمه ي فاطمه را مي داني ؟ گفتم : مرا آگاه سازيد ، اي مهتر من ! فرمودند : فَطِمَت مِنَ الشَّرِ ؛ يعني از شر و بدي ، محفوظ داشته و از هر گونه بدي ، جدا و بريده شده است .

سپس فرمود : اگر اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) نبود ، براي فاطمه ( عليها السلام ) تا روز قيامت در سراسر روي زمين ، همتائي نبود ، از زمان حضرت آدم ( عليه السلام ) تا پايان دنيا .

2 -بتول

پيامبر خدا ( صلي الله عليه و آله ) فرمودند : فاطمه را بتول ناميدند ؛ زيرا عادت ماهانه ي زنان بريده شده بود و هر شب در حالي كه بكر بود به سر مي آورد . همچنين مريم را بتول خوانده اند ، چون عيسي را در حالي كه باكره بود بزاد .

3 - مباركه

ابن منظور گويد : بركت ، نماء و زيادتي است … و از زجّاج نقل شده است كه مباركه آن كس را گويند كه ديگران را از سوي او خير فراواني برسد .

مباركه يعني : صاحب بركت در علم و فضل و كمالات و معجزات و فرزندان گرامي .

4 - محدّثه

« محدّثه » يا به كسر دال مشدّده است ( مَحَدِّثه ) ، كه بيانگر سخن گفتن او با مادر ، در دوران باداري است . يا به فتح دال مشدّده است ( مَحدِّثه ) ، كه بيانگر گفت و گوي فرشتگان با اوست كه در آيات و روايات فراواني وارد شده است و منظور ما از اين كلمه ، همان معناي دوم است . ( مجيد جعفر پور ، درسنامه فاطمي ،1395 ،ص 35 )

همه اديان نمونه هايي متعالي و برجسته ايي را به پيروان خود معرفي كرده اند و اسلام كه غني ترين مكتب انسان ساز آسماني است . چهارده چهره پاك و نوراني براي ما مسلمانان معرفي كرده است . ايشان الگويي جامع و كاملي هستند كه اسلام به معيار قرار دادن آنها توصيه كرده است . بنابراين كسي مي تواند الگويي  كامل و جامع باشد كه معصوم هدايت يافته ، هدايتگر و مورد تاييد پروردگار عالم باشند . و اهل بيت از جمله فاطمه زهرا ( سلام الله عليها ) نمونه بارز چنين ويژگيهايي هستند كه مي توانند به عنوان الگو براي ديگران باشند كه از هر گونه خطا و اشتباه معصون باشد .  و فاطمه يكي از چهارده گل سر سبد آفرينش بود كه در بوستان عصمت روئيده بود . عصمت عبارت از حقيقتي است كه خداوند آن را در نفس هر كس كه بخواهد قرار مي دهد و او را از هر خطايي عقيدتي ، فكري ، اخلاقي ، رفتاري و گفتاري حفظ مي كند و فاطمه ( سلام الله عليها ) داراي چنين معصوميتي بود . او در هيچ يك از موضع گيريهايي فكري و عملي خود خطا نداشت و همين معصوميت يكي از ويژگي هاي يك الگوي مطمئن فراگير است . 

ادامه »

من حقيقتا ، نه به عنوان تعارف ، نه به عنوان يك حرف هزاران بار تكرار شده ، واقعا قاصرم ؛ زبان قاصر است ، دل قاصر است ، ذهن قاصر است كه بخواهد از اين مقام بلند تعريف و تجليل كند ؛ اين موجود انساني ، اين دختر جوان ، اين همه فضيلت ، اين همه درخشندگي ف اين همه كبريا و عظمت ؛ كه كسي مثل پيغمبر وقتي فاطمه ي زهرا بر او وارد ميشد ، « قام اليها » نه فقط بلند ميشد ، بلكه بلند ميشد و به سمت او ميرفت . يك وقت يكي وارد اتاق ميشود ، شما به احترامش بلند ميشويد ؛ يك وقت كسي وارد اتاق مي شود ، شما با اشتياق به طرفش مي رويد . اينها مگر شوخي است ؟ اين بحثِ پدر - فرزندي نيست . پيغمبر خدا اينجور از فاطمه ي زهرا تجليل مي كند ؛ رضاي او را رضاي خود ، رضاي خود را رضاي خدا ؛ سخط او را سخط خود ، سخط خود را سخط خدا اعلام مي كند ؛ آن زندگي با امير المؤمنين ، آن تربيت آن فرزندان . خب ، مگر ميشود . اينها مقامات فاطمه زهرا( سلام الله عليها )  است .

ادامه »

احاديث فراواني در شناسايي شخصيّت حضرت فاطمه ي زهرا ( عليها السلام ) ، و منزلت و شؤونات آن حضرت در پيشگاه خدا و رسولش ( صلي الله عليه و آله ) وجود دارد .

فاطمه ( عليهاالسلام ) سرور بانوان

در حديثي كه از پيامبر خدا ( صلي الله عليه و آله ) نقل شده است ، حضرتش مي فرمايد :

« فاطمه سيّده نساء أهل الجنّه » فاطمه سرور بانوان بهشتيان است .

اين حديث با تعابير ديگري نيز از آن حضرت صلي الله عليه و آله نقل شده است ؛ مثلا در سخني مي فرمايد :

« فاطمه سيّده نساء هذه الأُمّه » فاطمه سرور بانوان اين امّت است  .

فاطمه ( عليها السلام ) پاره ي تن پيامبر خدا ( صلي الله عليه و آله )

پيامبر خدا ( صلي الله عليه و آله ) مي فرمايد :

« فاطمه بضعه منّي من أغضبها أغضبني » فاطمه پاره ي تن من است ؛ هر كس او را به خشم آورد ، مرا به خشم آورده است . »

خشم و خشنودي فاطمه ( عليها السلام ) ، خشم و خشنودي خداست

در حديث زيبايي ، پيامبر خدا ( صلي الله عليه و آله ) دختر گرامي خود را اين گونه توصيف مي نمايد :

« إنّ الله يغضب لغضب فاطمه و يرضي لرضاها » خداوند به خشم فاطمه ، خشمگين و به خشنودي او ، خشنود مي گردد » .

( آيت الله سيّد علي حسيني ميلاني ، مظلوميت برترين بانو ، 1394 ، ص 21-26 )